عشق واقعی
دیدار من و تو
 
 
شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 15:49 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

 

در سخت ترین لحظات

 سعی کرده ام باور داشته باشم

 همیشه در کنار من هستی

خدایا

پس در زیباترین لحظات چرا تنهایم می گذاری؟

شاید اقبالم باشد که لحظه ای زیبا برایم فراهم نگشته

 



شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:7 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

ببين كه چگونه لبهاي ساكتم در شهوت بوسيدن لبهاي معصوم تو سكوت كرده اند ، شاخه گل سرخي به روي چشمانت ميگذارم و با چشماني بسته براي اولين بار تو را ميبوسم ، آن هنگام كه هر دو در شهوت تن غرق بوديم ديدي كه خداوند ميخنديد ، خداوند خوشحال شده بود ، خداوند خوشحال شده بود . پس بيا نترسيم و تا ابد لبهايمان را به هم گره بزنيم تا ابد   . اي تنها منجي من ، مرا تنها مگذار ، اگر آسمان شوي برايت زمين خواهم شد تا به رويم بباري ، براي چشمان معصومت نگاه خواهم شد و براي گوشهايت صدا ، براي نفسهايت گلو خواهم شد و در رگهايت از خون خود خواهم دميد ، و پس از مرگت نيز براي جسد ت كفن خواهم شد ، مرا تنها مگذار ، مرا تنها مگذار  .  روزي كه خداوند تو را مي آفريد از او زمان مرگت را پرسيدم ! ميداني چرا ؟ براي اينكه پيش از تو بميرم و هيچ گاه مرگت را نبينم . ميخواهم تا هميشه برايم زنده باشي تا هميشه  .  تو ديگر تنها نيستي ، خانه اي خواهم ساخت برايت ، از استخوانهايم برايش ستون و از پوستم برايش سقفي ، قلبم را با برق شكاف ميان سينه هايت ميشكافم واز گرمي خون رگهايم براي شبهاي تاريك تنهاييت آتشي مي افروزم و تا هميشه در كنارت ميسوزم تا هميشه  . . . و در عوض فقط از تو ميخواهم گونه هاي خيسم را پاك كني 



شنبه 9 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 9:5 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

دختر جوانی چند روز قبل از عروسی آبله سختی گرفت و بستری شد.

نامزد وی به عیادتش رفت و در میان صحبتهایش از درد چشم خود نالید.

بیماری زن شدت گرفت و آبله تمام صورتش را پوشاند.

مرد جوان عصازنان به عیادت نامزدش میرفت و از درد چشم مینالید. موعد عروسی فرا رسید.

زن نگران صورت خود که آبله آنرا از شکل انداخته بود و شوهر هم که کور شده بود.

مردم میگفتند چه خوب عروس نازیبا همان بهتر که شوهرش نابینا باشد.

20 سال بعد از ازدواج زن از دنیا رفت، مرد عصایش را کنار گذاشت و چشمانش را گشود.

همه تعجب کردند.

مرد گفت: "من کاری جز شرط عشق را به جا نیاوردم". 



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:11 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

 

تا باز شدن عکسها صبور باشید

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

 

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

 

عکس متحرک خنده دار جدید تیر ماه 90 - www.RadsMs.com

 

 



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:8 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

 

 خدایامن خستم خدایامگه صدای منونمیشنوی؟
 
خدایامن ضعیفم من طاقت ندارم.
 
 خدایامن شکست خوردم .خدایاهمه منوتنهاگذاشتن .
 
خدایاتوکه مهربونترین مهربونایی پس چراگذاشتی ایینطوری بشه؟

توکه ازهمه چیزخبرداشتی چرانجاتم ندادی؟
 
چراگذاشتی من غرق بشم؟
 
خدایاوقتی بدبودم زجرکشیدم وقتی خوب شدم بیشترزجرکشیدم
 
توبگومن چیکارکنم .چراهیچکس حرف منونمیفهمه . من که چیززیادی نخواستم
 
اگه میخواستی خوشی هاموازم بگیری چرابهم دادی؟؟
 
آخه من چه گناهی کردم .خدایا دوست داشتن گناهه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
پس چراماآدمارواینطوری آفریدی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
 چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 
خدایااااااااااااادنیات برام زندونه
 
دیگه هیچی ازت نمیخوام جزاینکه نفس منوبگیری.
 
التماست میکنم.نزاربیشترازاین جلوبنده هات خواربشم .

دیگه طاقت ندارم......................
 
خدایا مرا ببر به شهر خود که خسته ام از همه کس
 
که خواب و بیداری من هر دو شکنجه بود و بس
 


چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 18:4 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

10 سوء تعبیراز موفقیت

1- بعضی از مردم به خاطر گذشته‌شان، تحصیلاتشان و... موفق نیستند.
هیچ كس نمی‌تواند موفق باشد مگر بخواهد و سپس برای بدست آوردنش بكوشد.

2- افراد موفق اشتباه نمی‌كنند.
آن‌ها هم مثل ما اشتباه می‌كنند فقط اشتباهشان را تكرار نمی‌كنند.

3- برای موفق شدن باید 60 (70، 80، 90 و...) ساعت در هفته كار كرد.
موفقیت به «زیاد» انجام دادن كاری ربط ندارد، بلكه بیشتر به «درست» انجام دادن آن ربط دارد.

4- فقط اگر قواعد خاصی را اجرا كنیم موفق می‌شویم.
چه كسی قواعد را به وجود می‌آورد؟ موقعیت‌ها متفاوتند. گاهی لازم است از قواعد خاصی پیروی كنیم و گاهی نیز باید قواعد ساخته خودمان را بكار بندیم.

5- اگر كمك بگیریم، این دیگر موفقیت نیست.
موفقیت به ندرت در تنهایی رخ می‌دهد. آن‌هایی را كه به موفق شدن تو كمك می‌كنند، شناسایی كن. تعدادشان كم نیست.

6- باید خیلی شانس بیاوریم تا موفق شویم.
بله، كمی باید شانس آورد اما بیشتر به كار سخت، دانش و جدیت احتیاج است.

7- فقط اگر زیاد پول درآوریم موفقیم.
پول یكی از نتایج موفقیت است، اما ضامن آن نیست.

8- باید همه بدانند كه ما موفق هستیم.
شاید با بدست آوردن پول و شهرت بیشتر، افراد بیشتری از كارتان باخبر شوند. اما، حتی اگر شما تنها كسی باشید كه از این موضوع باخبرید، هنوز آدم موفقی هستید.

9- موفقیت، یك هدف است.
موفقیت بعد از رسیدن به اهداف بدست می‌آید. وقتی می‌گویی «می‌خواهم آدم موفقی شوم» از شما سوال می‌كنند: «در چه چیزی؟»

10- به محض این‌كه موفق شویم، گرفتاری‌ها هم تمام می‌شوند.
شاید فرد موفقی باشی، اما خدا كه نیستی. پستی و بلندی‌ها در پیش‌اند. از موفقیت امروزت لذت ببر، فردا روز دیگری است.



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:56 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

یک تست برای شناسایی الگوی شما

1382382631 یک تست برای شناسایی الگوی شما

الگوی شما تو زندگیتون کیست؟
تحقیقات اخیر دانشمندان حاکی از اونه که مغز انسان از روابط ریاضی برای ذخیره ی علایق و احساسات استفاده می کنه !


بدون نگاه کردن به جوابا این تست رو انجام بدین .

۱- یه عدد از ۱ تا ۹ انتخاب کنید.
۲- اون رو در عدد ۳ ضرب کنید.
۳- حاصل رو بعلاوه ۳ کنید.
۴- دوباره حاصل رو در ۳ ضرب کنید.
۵- یه عدد ۲ یا ۳ رقمی بدست آوردید.
۶- ارقام عدد خودتون رو با هم جمع کنید (مثلا اگر عددتون ۵۲ است ۵ رو با ۲جمع کنید)

 

.

.

.

.

.

حالا با توجه به عدد بدست اومده و لیست زیر ، ببینید الگوی شما تو زندگیتون کیه ؟!

۱- انیشتین
۲- نلسون ماندلا
۳- جاکوب زوما
۴- محمد علی کلی
۵- تام کروز
۶- بیل گیتس
۷- گاندی
۸- براد پیت
۹ -عرفان حسین زاده
۱۰- باراک اوباما



چهار شنبه 6 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 17:45 ::  نويسنده : ღ♥takdel♥ღ

اثبات عشق/داستان عاشقانه

داستان عاشقانه و غمگین “اثبات عشق”

پس از کلی دردسر با پسر مورد علاقه ام ازدواج کردم…ما همدیگرو به حد مرگ دوست داشتیم

سالای اول زندگیمون خیلی خوب بود…اما چند سال که گذشت کمبود بچه رو به

وضوح حس می کردیم …

 

می دونستیم بچه دار نمی شیم…ولی نمی دونستیم که مشکل از کدوم یکی از

ماست…اولاش نمی خواستیم بدونیم…با خودمون می گفتیم…عشقمون واسه یه

زندگی رویایی کافیه…بچه می خوایم چی کار؟…در واقع خودمونو گول می زدیم…

هم من هم اون…هر دومون عاشق بچه بودیم…

تا اینکه یه روز

علی نشست رو به رومو

گفت…اگه مشکل از من باشه …تو چی کار می کنی؟…فکر نکردم تا شک کنه که

دوسش ندارم…خیلی سریع بهش گفتم…من حاضرم به خاطر

تو رو همه چی خط سیاه بکشم…علی که انگار خیالش راحت شده بود یه نفس

راحت کشید و از سر میز بلند شد و راه افتاد…

گفتم:تو چی؟گفت:من؟

گفتم:آره…اگه مشکل از من باشه…تو چی کار می کنی؟

برگشت…زل زد به چشام…گفت:تو به عشق من شک داری؟…فرصت جواب ندادو

گفت:من وجود تو رو با هیچی عوض نمی کنم…

با لبخندی که رو صورتم نمایان شد خیالش راحت شد که من مطمئن شدم اون

هنوزم منو دوس داره…

گفتم:پس فردا می ریم آزمایشگاه…

گفت:موافقم…فردا می ریم…

و رفتیم…نمی دونم چرا اما دلم مث سیر و سرکه می جوشید…اگه واقعا عیب از من

بود چی؟…سر خودمو با کار گرم کردم تا دیگه فرصت فکر کردن به این حرفارو به خودم ندم…

طبق قرارمون صبح رفتیم آزمایشگاه…هم من هم اون…هر دو آزمایش دادیم…بهمون

گفتن جواب تا یک هفته دیگه حاضره…

یه هفته واسمون قد صد سال طول کشید…اضطرابو می شد خیلی اسون تو چهره

هردومون دید…با این حال به همدیگه اطمینان می دادیم که جواب ازمایش واسه هیچ کدوممون مهم نیس…

بالاخره اون روز رسید…علی مث همیشه رفت سر کار و من خودم باید جواب ازمایشو

می گرفتم…دستام مث بید می لرزید…داخل ازمایشگاه شدم…

علی که اومد خسته بود…اما کنجکاو…ازم پرسید جوابو گرفتی؟

که منم زدم زیر گریه…فهمید که مشکل از منه…اما نمی دونم که تغییر چهره اش از

ناراحتی بود…یا از خوشحالی…روزا می گذشتن و علی روز به روز نسبت به من سردتر و سردتر می شد…تا اینکه یه روز که دیگه صبرم از این رفتاراش طاق شده بود…بهش

گفتم:علی…تو چته؟چرا این جوری می کنی…؟

اونم عقده شو خالی کرد گفت:من بچه دوس دارم مهناز…مگه گناهم چیه؟…من

نمی تونم یه عمر بی بچه تو یه خونه سر کنم…

دهنم خشک شده بود…چشام پراشک…گفتم اما تو خودت گفتی همه جوره منو

دوس داری…گفتی حاضری بخاطرم قید بچه رو بزنی…پس چی شد؟

گفت:آره گفتم…اما اشتباه کردم…الان می بینم نمی تونم…نمی کشم…

نخواستم بحثو ادامه بدم…پی یه جای خلوت می گشتم تا یه دل سیر گریه کنم…و

اتاقو انتخاب کردم…

من و علی دیگه با هم حرفی نزدیم…تا اینکه علی احضاریه اورد برام و گفت می خوام

طلاقت بدم…یا زن بگیرم…نمی تونم خرج دو نفرو با هم بدم…بنابراین از فردا تو واسه

خودت…منم واسه خودم…

دلم شکست…نمی تونستم باور کنم کسی که یه عمر به حرفای قشنگش دل خوش

کرده بودم…حالا به همه چی پا زده…

دیگه طاقت نیاوردم لباسامو پوشیدمو ساکمم بستم…برگه جواب ازمایش هنوز توی

جیب مانتوام بود…

درش اوردم یه نامه نوشتم و گذاشتم روش و هر دو رو کنار گلدون گذاشتم…احضاریه

رو برداشتم و از خونه زدم بیرون…

توی نامه نوشت بودم:

علی جان…سلام…

امیدوارم پای حرفت واساده باشی و منو طلاق بدی…چون اگه این کارو نکنی خودم

ازت جدا می شم…

می دونی که می تونم…دادگاه این حقو به من می ده که از مردی که بچه دار نمی

شه جدا شم…وقتی جواب ازمایشارو گرفتم و دیدم که عیب از توئه…باور کن اون قدر

برام بی اهمیت بود که حاضربودم برگه رو همون جاپاره کنم…

اما نمی دونم چرا خواستم یه بار دیگه عشقت به من ثابت شه…

توی دادگاه منتظرتم…امضا…مهناز



درباره وبلاگ


به نام خدایی که هستی را با مرگ, دوستی را بی رنگ, زندگی را با رنگ, عشق را رنگارنگ, رنگین کمان را هفت رنگ, شاپرک را صد رنگ, و من را دلتنگ دوستان آفرید..... سلام به همه ی دوستای گلم خوش اومدید به وبلاگ خودتون امیدوارم خوشتون بیاد.
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان عشق واقعی و آدرس manotolove.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 3
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 63
بازدید ماه : 494
بازدید کل : 103518
تعداد مطالب : 129
تعداد نظرات : 33
تعداد آنلاین : 1





فال حافظ




آپلود نامحدود عکس و فایل

آپلود عکس


.

تعبیر خواب آنلاین

Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت


برای نمایش تصاویر گالری كلیك كنید


دریافت كد گالری عكس در وب


..
مشاهده جدول کامل ليگ برتر ايران